ایران پهنه گستردهای از اقلیم و فرهنگهای گوناگون است. شناخت این اقلیمها نقش مهمی در سازندگی و شکلگیری فرهنگ ملی ما دارد. استان گیلان بعنوان بخشی از این سرزمین، سرشار از حیات، سرزندگی و نشاط است و بنا به فرهنگ بومی خود آداب و رسوم و جشن و آیین های کهن خاصی دارد، جشن و آیین های کهن و مراسمهای برگزار شده در این خطه، متناسب با نوع آن، نسبت به دیگر نقاط کشور، متفاوت برگزار میشود.
با شمالوژی همراه باشید تا شما را با رسم و رسومات و جشن و آیین های کهن مردم گیلان آشنا کنیم؛
عَلَمبندی: عَلَمبندی رسم قدیمی ده روزه اول ماه محرم در استان گیلان است. درگذشته در سوگواری ماه محرم از علمهای چوبی با پنجهای فلزی استفاده میشد، اما امروزه جنس آهنی آن آماده و توسط جوانان محلی به بیرون مسجد آورده میشود. با عَلَم بستن آغاز محرم اعلام میشود و با جمع کردن آن، این مراسم خاتمه میپذیرد. رسم عَلَمبندی در اکثر شهرها و روستاها بهگونهای با یک مهمانی ساده و با صرف ناهار برگزار میشود.
شیلانکشی: به غذایی که نذرکنندگان مردم یک روستا و یا بزرگان خیرات میکنند، شیلانکشی میگویند و فقط مختص ایام سوگواری نیست، اهالی منطقه میتوانند در مراسم عید قربان، عید غدیر و بههنگام ادای دیگر مراسم سنتی به عنوان مثال جشن ختنهسوران، برای تفریح و کشتی گرفتن جوانان هم، برگزار شود.
این جشن بازمانده از جشن و آیین های کهن تیرگان ایران باستان است. جشن قداست آب و نیایش ایزد باران و نوعی مراسم بارانخواهی است و در ایام قدیم، تیرماسینزه را به داستان کیخسرو مربوط میدانستند. داستان از این قرار بود در زمان ساسانیان کیخسرو بعد از اینکه از کوهی بالا رفت، برای استراحت در کنار چشمهای توقف کرد آن هنگام بود که فرشتهای بر او نازل شد و از هوش رفت و فردی به نام بیژن، آبی از چشمه بر صورتش پاشید تا به هوش آمد. از آن زمان رسم شستشو و آبپاشی به یادگار مانده است. این جشن و آیین های کهن را تا سال 1353 هجری شمسی در اکثر مناطق دامداری، در شرق گیلان برگزار میکردند.
فال طبری به فال کوزه معروف بود و بیشتر در ایام نوروز یا چهارشنبه سوری انجام میشد. اگر این مراسم در نوروز انجام میشد در کوزه ای گیاه آویشن میریختند و روی آن را با پارچهای سبز میپوشاندند و سپس دختر نابالغی دست در کوزه میکرد و اشیایی را که فالگیرها در آن انداخته بودند همزمان با شخصی که در آن مجلس بود و دوبیت شعری را میخواند، آن را بیرون میآورد. آنچه که بر میداشت، پاسخ نیت فال بود.
گِیشهبری: بردن عروس به خانه داماد را گیشهبری میگویند. در این هنگام صدای ساز، ترانهخوانی و مبارکباد فضا را پر میکند و مهیجترین قسمت عروسی است. دختری که با غم، اندوه و دلنگرانی از خانه کودکی خود خداحافظی میکند، به صورتهای مختلف در این رسم، برای عروس دعای خیر کرده و بخت و اقبال خوش آرزو میکنند. اجرای گیشهبری در مناطق مختلف گیلان متفاوت است.
به عنوان مثال در شرق گیلان، نهالی را از خانه پدر عروس برمیدارند و نهال برداشته شده توسط عروس و داماد در خانه جدید کاشته میشود. در بعضی از روستاهای شرق و غرب گیلان، مادر عروس پای خروسی را که از مادر داماد گرفته با رشتههای رنگی به پای مرغ میبندند و مرغ و خروس را با عروس و داماد همراه میکنند تا در خانه داماد در لانهای که آماده کردهاند، بگذارند. در اکثر نقاط گیلان هم نان و آرد را در سفرهای به کمر عروس میبندند تا با خود خیر و برکت به خانه داماد ببرد. قبل از آنکه عروس وارد خانه شود بنا به رسم قدیم، یکی از اقوام عروس، برادر یا دایی، جلوی عروس را میگیرد تا از آن چیزی دریافت کند و به آن دَرسَری یا دائیانه میگویند.
شب یلدا اولین شب از چهل روز اول زمستان است. به این دلیل که دوبرابر چله کوچک است، آن را چله بزرگ (پیله چله) مینامند. شب اول چله کوچک در زمانهای گذشته مانند شب اول چله بزرگ زمستان (یلدا) مراسمی داشت ولی در آن شب، به جای هندوانه، ماست میخوردند. چله شب در گیلان آغاز شب نشینیهای پرشور و هیجان در طول زمستان است که تا نزدیکی عید نوروز ادامه داشته و خوردن هفت نوع میوه پاییز و زمستانی از رسمهای قدیمی چله شب است. مانند: سیب، به، گلابیمحلی(خوج) و ازگیل که در این شب، استفاده میکردند و همچنین انواع مرکبات و تنقلاتی مانند آجیل در خانه برشته میکرند و بهمراه شیرینیهای خانگی مانند حلوای کنجدی، کاکا و …. طولانیترین شب سال را میگذراندند.
شام یلدا در گذشته بیشتر بدون گوشت و از سبزی پخته میشد و زمان خود را با بازیهای محلی، گفتگو از گذشته، فال گرفتن و شاهنامهخوانی میگذراندند. فالگیری در این شب متداول بود و در شب یلدا آن را درستتر و به واقعیت نزدیکتر میدانستند و بازیهایی که در این شب انجام میشد، انگشتر بازی یا پوچ و مغز بود که در رشت به آن، این دارد و آن دارد، میگفتند.
اگرچه آیینهای نوروزی ریشه جهانی دارد، اما جشن و آیین های کهن نوروزی ایرانیان، بومی و مختص این سرزمین است و با هم متفاوت است. جشن و آیین های کهن نوروزی در استان گیلان از اسفند ماه آغاز و تا سیزده بدر ادامه دارد و به سه بخش آیینهای پیشواز، آیینهای ویژه نوروز و آیینها و مراسم مربوط به سیزده بدر تقسیم میشوند و با دیچین واچین(خانه تکانی)، نوروز خوانی، آینه تاودی، بره ِدگَنی، شال دِگَنی، عروسه گولی، پیره بابو و چهارشنبه سوری از عید نوروز استقبال میکنند. آیینهای نمایشی و اجرای مراسم کمدی به چند شکل انجام میشد. نوروزخوانی یکی از مهمترین و شناخته شدهترین آیینهای قبل از رسیدن نوروز است و با آمدن ماه اسفند نوروزخوانان، قاصد بهار بودند و در نوروزخوانی، ترانههایی را زمزمه میکردند که نوید آمدن فصل بهار است. دید و بازدید، بازیهای نوروزی مانند مرغانه جنگ، کشتی گیلهمردی از آداب و رسوم گیلانیها پس از تحویل سال نو میباشد.
یکی از اعتقادات و باورهای مردم شرق گیلان اینست که در روز سیزده بدر حتما صبح زود از خواب برخیزند و به کنار رودخانه یا دریا بروند و سیزده سنگ را به آب بیاندازند و نیت میکنند که نحسی از بین برود، برخی هم خود را به آب میزدند و در دریا شنا میکردند که هر گونه بیماری از آنها دور شود و سالم و تندرست باشند. از برنامه مهم چهارشنبهسوری که در گیلان برگزار میشود، غروب آخرین سهشنبه سال و در شب چهارشنبه است که با شلیک تیر و ترکاندن ترقه انجام میشد. به این منظور خار، بوته، گون و کاه جمعآوری کرده و بهصورت پشتههایی آماده میکردند و رو به سمت قبله آنها را آتش میزدند و از روی آنها میپریدند و با خوشحالی میخواندند:
گل گل چهارشنبه، به حق پنجشنبه
زردی بشه، سرخی بایه، نکبت بشه، دولت بایه
معنی: ای شعله آتش چهارشنبه به حق پنچشنبه، زردی، ضعف و بیماری دور شود و نوبت سرخی، نشاط و خرمی فرا رسد. دوره نکبت و ناکامی به سرآید و دولت و اقبال روی نماید. این سنت از زمان زرتشت بر جای مانده است.
نوروز بل، آیین تحویل سال نو گیلان میباشد و به معنی شعله آتش نوروزی است و جشنی است که در عصر آخرین روز اسفند ماه مردم گیلان دور هم جمع میشدند و آتشی روشن میکردند و دور تا دور آتش با ساز، آواز و رقص به استقبال سال نو میرفتند و به اعتقاد گیلکها آتش، برف و سرما را کم میکند و نشاندهنده پشت سرگذاشتن اوج گرما است.