فرودسی حکیم یک بار در زمان خویش تلاش کرد که با سرودن شاهنامه فرهنگ و زبان ایران را زنده نگه دارد. این پرچم در دوره معاصر بر دوش استاد ابراهیم پورداوود قرار گرفت و او این مهم را با ترجمه اوستا و نوشتن مقالات و ایراد سخنرانی های متعدد درباره فرهنگ و ادب پارسی به بهترین نحو به سرانجام رساند.
استاد پورداوود را بنیانگذار ایرانشناسی و پاسدار فرهنگ و زبان های ایران باستان می شناسند. ابراهیم، زاده بهمن 1264 در محله سبزه میدان رشت است و پدرش از بازرگانان و ملاکین بزرگ منطقه به شمار می رفت. از آنجا که نام پدرش داوود بود، ابراهیم در بزرگسالی فامیلی پورداوود را برای خود برگزید. در دوره کودکی ابراهیم مدرسه ای در شهر وجود نداشت، از این رو پدرش برای راحتی فرزندان خود اتاقی را در حیاط خانه خود بنا کرد و میرزایی را برای آموزش پسرانش استخدام کرد.
ابراهیم در 5 سالگی به مکتب میرزا محمد علی در همین اتاق رفت و برای کسب تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی به مدرسه حاج حسن رشتی رفت. تحصیل در طب قدیم را در 20 سالگی در 1284 آغاز کرد و در 1287 برای آموختن زبان و ادبیات فرانسه به بیروت سفر کرد. پس از مدتی در 1289 به فرانسه رفت تا خود را آماده ورود به دانشکده حقوق پاریس کند. وی تحصیلات خود در رشته حقوق را در دانشگاه برلین ادامه داد. در همین زمان با یوزف مارکوارت، خاورشناس آلمانی آشنا شد که تاثیر عمیقی بر آینده وی نهاد.
استاد ابراهیم پورداوود در سال 1299 با یک دندانپزشک آلمانی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دختری به نام پوراندخت بود. استاد پورداوود در سال 1303 به ایران بازگشت.
استاد ابراهیم پورداوود در مهر ۱۳۰۴ به هندوستان رفت. وی طی دو سال و نیم اقامت خود در آنجا به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی درباره تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ، و ایران قدیم و نو ایراد کرد.
در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست تاگور برای تدریس فرهنگ ایران باستان به تدریس در دانشگاه هند مشغول شد. در ۱۳۱۲ در هفتمین کنگره شرقی هند به عضویت گروه اوستاشناسی درآمد و سخنرانی های متعددی در مورد ادبیات و تاریخ ایران ایراد کرد. ارادت زرتشتیان هند به او به قدری زیاد بود که به هنگام مراسم مذهبی مزدیسنا، تحت عنوان یزشن، از پورداوود دعوت به عمل آمد. در اهمیت این اقدام باید گفت که به غیر از زرتشتیان هیچ کس حق شرکت در این مراسم را ندارد و استاد ابراهیم پورداوود پس از خاورشناس آمریکایی، جکسن، خاورشناس آلمانی، هاوگ و خاورشناس فرانسوی، منان، چهارمین غیر زرتشتی بود که تا آن روز به چنان مراسمی دعوت می شد.
وی سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و کرسی استادی در دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را به دست آورد. در ۱۳۱۷ عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد. از استاد ابراهیم پورداوود به عنوان اولین مترجم اوستا به زبان فارسی یاد می شود و از وی آثار بسیار دیگری در زمینه ایران و فرهنگ آن به جای مانده است. استاد دارای چهره ای جهانی است و فرهنگ ایران به وجود وی مدیون است.
فعالیت ادبی استاد پورداوود با شعر آغاز شد و اشعار زیبایی از وی به جا ماند. تخلص ادبی وی در آغاز «لسان»، سپس «گل» و در آخر «پور» بود. در ابتدا کار خود را با مرثیه سرایی برای ایام سوگواری آغاز کرد و پس از آن به غزل رو آورد. اما، خود تمام اشعار سروده شده اش در رشت، تهران و بیروت را به جز چند غزل از بین برود. در دیوان شعر او، که به نام تنها دخترش «پوراندخت نامه» چاپ شده است، چندین قصیده، غزل و ترجیع بند با مضامین وطنی دیده می شود که در دوره جنگ جهانی اول سروده شده اند.
منظومه «یزدگرد شهریار»، مثنوی های «دوشیزگان»، «بدرود ایرانیان از آبخوست مغستان» و «امشاسپندان» از دیگر آثار اوست که حاکی از علاقه وی به ایران باستان است.
در کنار آثار منظوم، آثار منثور و تحقیقاتی زیادی نیز از استاد ابراهیم پورداوود به جا مانده است که بخش زیادی از آنها به فرهنگ پارسی و زرتشتی می پردازند.
مهم ترین اثر استاد ترجمه و گزارش اوستاست. با توجه به آنکه عبارت های اوستایی از زبان فارسی امروز دور بوده و متن اوستای نخستین پر از ابهام و پیچیدگی بوده است، اهمیت اثر استاد پور داوود بیشتر مشخص می شود. او بدون دور شدن از قواعد زبان فارسی، با استفاده از واژه های کهن، متنی را پدید آورد که فهم اوستا را نیز آسان تر می نمود. او برای هر یک از بخش های اوستا مقدمه و توضیحی نیز نگاشته است که اهمیت این اثر را دوچندان می کند. از این اثر به عنوان مرجع ریشه شناسی واژه های فارسی و منبعی برای درک بهتر فرهنگ ایران باستان استفاده می شود.
از پور داوود آثار منظوم بسیار زیاد دیگری نیز به جا مانده است که شامل کتاب، مقاله و سخنرانی های او درباره فرهنگ ایران باستان، واژه شناسی، تاریخ و تحقیق ادبی درباره گنجینه فرهنگ و ادب پارسی است.
حاصل سال ها فعالیت در مقام معلمی تربیت شاگردان زیادی بود که هر یک به معلمان و محققان نامداری در عرصه ادب ایران تبدیل شدند. در بین تمام شاگردان استاد ابراهیم پورداوود نام محمد معین، محمد مقدم، ساسان سپنتا، احسان یارشاطر، منوچهر ستوده، ایرج افشار و بسیاری دیگر می درخشد.
استاد ابراهیم پوداوود در سال 1347 دار فانی را وداع گفت و طبق وصیتش در همان اتاقک قدیمی حیاط پدری در کنار برادران و پدرش دفن شد.
متاسفانه مقبره استاد پورداوود بیش از 20 سال بسته ماند و حجم خاک روی پنجره ها حتی مانع از آن بود که بتوان داخل را دید. بسته بودن درب مقبره موجب شد که حتی مردمان رشت نیز او را از یاد ببرند و در دهه 80 زمزمه هایی مبنی بر تخریب مقبره برای تعریض خیابان نیز شنیده شد. از سوی دیگر، در گذشته یک کتابخانه و یک خیابان به نام این استاد بزرگ خوانده می شد، اما پس از انقلاب نام خیابان ها تغییر کرد.
خوشبختانه، بالاخره در سال 1397 مقبره وی با حضور برخی از فرهیختگان گیلان بازگشایی و غبار روبی شد.
هر چند یاد او در ایران، به جز در بین معدود افراد ایرانشناس، شناخته شده نیست، اما وی از جایگاه بین المللی بالایی برخوردار است. استاد ابراهیم پورداوود تمام عمر خود را وقف زنده کردن فرهنگ ایران نمود و از این رو ایرانیان و زرتشتیان وام دار او هستند.